از کتاب اثر مرکب چه طور استفاده کنیم؟
خیلی از شما که این متن را میخوانید، کتاب اثر مرکب را خواندهاید. یا حداقل در مورد روش انجام دادن کارها به شیوه اثر مرکب شنیده اید. اما هیچ وقت نفهمیدهاید که چه طور از کتاب اثر مرکب استفاده کنید. یداثر مرکب یکی از مهمترین کتابهای خودشناسی است، اما وقتی نوبت به وارد کردن آن در زندگی مان میرسد، هیچ ایدهای نداریم.
شاید فکر کنیم که همین الان در حال اجرای عادتهایمان در مسیر رسیدن به هدفها هستیم. اما وقتی سه ماه، شش ماه، یک سال یا چند سال میگذرد، از دویدن و نرسیدن خسته میشویم. پس چه زمانی قرار است که اثر جدی را در زندگی خودمان ببینیم؟
برای آموزش داستان نویسی و نویسندگی، باید اثر مرکب نوشتن را در زندگیتان ببینید. هر چه قدر کمتر از اثر مرکب در زندگی استفاده کنید، میزان بلندی صدای منتقد درونی بیشتر میشود. و هر چه قدر از اثر مرکب بهتر کار بکشید، منتقد درونی بیشتر تبدیل به مربی درونی میشود.
نکات اصلی فصلهای کتاب اثر مرکب
فصل اول: اتر مرکب در عمل
در این فصل توضیح میدهد که چرا آهسته و پیوسته رفتن، همان اثر مرکب است. و این آهسته و پیوسته چه طور به نتیجه میرسد. تا اینجا صرفاً کلیت ماجرایی که در نهایت با آن روبرو میشویم، گفته شده است.
فصل دوم: انتخابها
هر جایی که در زندگی به آن میرسیم، به جز در لحظه تولد، به انتخاب خود ماست. سربالایی و سرپایینیهای زندگی را باید خودمان انتخاب کنیم تا به هدفهای متفاوت برسیم. هر انتخابی هم، بهایی دارد.
فصل سوم: عادتها
هر انسان موفقی در این جهان، به خاطر عادتهایش به این جایگاه رسیده است. و این عادتها، بخشی از هویت اوست. پس اگر در تلاش برای رسیدن به جایگاهی بزرگ هستیم، باید روی دنیای عادتهای خودمان کار کنیم. این عادتها، براساس انتخابهایمان ساخته میشوند و در راستای همان فصل قبلی هستند.
فصل چهارم: تکانه
حالا که انتخاب کردیم و عادتها را شناختیم، وقتش است که برای شروع عادت سازی، تکانی به خودمان بدهیم. اما چهطور؟
سه بخش متزلزل و بی ثبات را انتخاب میکنیم و هزینههای انتخاب بیثباتی را پیدا میکنیم. برای کم کردن این هزینهها، شروع به عادتسازی برای ثبات جدید میکنیم.
فصل پنجم: اثرات
اثرات را باید در زندگی مان پیگیری کنیم. ببینیم رفتارهایمان تا امروز چه اثراتی داشته اند و برای کم کردن اثرات منفی، چه کارهایی باید انجام بدهیم؟
فصل ششم: شتاب
حالا باید از حد انتظار بالاتر بروید. اینجاست که از منطقه امن خودتان بیرون میایید و تازه زندگی شما بعد از این کتاب شروع میشود.
چالش با کتاب اثر مرکب
اولین باری که اسم این کتاب را شنیدم، دلم میخواست مثل پدر دارنهاردی، کیسه بوکسی پیدا کنم و مدام مشت بزنم. مواجه شدن با این کتاب خیلی هم ساده نیست. در همان ابتدای کتاب، ترمز آدم را میکشد که قرار نیست با تمام توان از همان اول شروع کنیم. وقتی این جمله را میشنویم، تصور میکنیم که نباید صد در صد انرژی مان را بگذاریم تا به نتیجه برسیم. در حالیکه ورزشکاران اعتقاد دارند برای پیشرفت، باید 115 درصد توان خود را بگذارید تا به نتیجه برسید.
رسیدن به 115 درصد توان، یعنی رد شدن از مرز خستگی و انجام دادن تمرین به اندازه چند حرکت اولی که زدهایم. یعنی مثلاً اگر در حال رسیدن به نقطه تعادل هستیم، باید کمی بیشتر از حد توانمان خرج کنیم تا عضلهسازی شروع شود. اما چرا دارنهاردی در همان ابتدای کتاب، ترمز را میکشد؟
انتخاب اثر مرکب
بخشهای بعدی که میرسد، در مورد چرایی شروع کردن یک عادت صحبت میکند. این فصل، همان جایی است که باید چند بار بخوانید. همه ما وحشتزده، لخت و بی هدف به دنیا میآییم. اما قرار نیست تا آخر داستان زندگی، همین طوری بمانیم. اگر قرار باشد همان طور که بدون انتخاب خودمان وارد این دنیا شدیم، به زندگی ادامه بدهیم، شاید حتی مرز دو سالگی را هم رد نکنیم.
اگر بچه وقتی گرسنه، خیس و مریض شد، گریه نکند، و اگر انتخاب نکند که برای بیان خواستههایش، واکنشی نشان بدهد، پس چهطور میتواند زنده بماند؟ اگر انتخاب کند که مثل اسکار در طبل حلبی، از هفت سالگی بزرگتر نشود، چهقدر میشود تحملش کرد؟ و تمام انتخابهایی که از این جا به بعد میکنیم، میتواند زندگی مان را زیر و رو کند.
زندگی همیشه بر سر دو راهی است
وقتی شروع به زندگی میکنیم، مدام با دوراهیها و چندراهیهای بزرگ روبرو میشویم. هر بار که به جای راه سخت و موثر، راه ساده و موقتی را انتخاب کردیم، مسلماً بعدتر به چالش میخوریم. و هر بار که تلاش کردیم برای رسیدن به هدف، سختی را به جان بخریم، اثر مرکب و قدرتمندش را در زندگی میبینیم.
استفاده از کتاب اثر مرکب
قبل از هر کاری، باید معنای زندگی خودتان را پیدا کنید. لازم نیست این معنا خیلی هم مثبت باشد. به عنوان مثال، لازم نیست که هدف ما بشردوستانه، انسانی، مثبت و خیرخواهانه باشد. همان طور که در کتاب «موهبت شگفت انگیز خشم» آمده است، خیلی وقتها خشم و نفرت، پایه و اساس رسیدن ما به خواستههایمان است. یعنی وقتی عصبانی هستیم، انگار بیشتر و بهتر کار میکنیم. در مقابل، زمانی که همه چیز آرام و ساکت است، انگار انگیزه و حوصلهای برای رسیدن به خواستههایمان نداریم.
همان آدمهایی که گاهی عصبانی و غرغرو میشوند، بیشتر برای رسیدن به خواستههایشان تلاش میکنند. عصبانی میشوند از اینکه کارها خوب پیش نمیرود. داد و بیداد میکنند، میجنگند و خودشان را به نتیجه میرسانند. پس اگر صبح به صبح با انگیزه بیدار نمیشوید، پس چرایی خاصی برای رسیدن به خواستهها ندارید.
پیدا کردن معنای زندگی
بدون داشتن معنای زندگی، عملاً کارها پیش نمیروند. شما نمیتوانید مطمئن باشید به خواستههایتان میرسید، اگر انگیزه و معنایی در زندگی ندارید. آن لحظهها که تمام توان خودتان را صرف نمیکنید، آن روزهایی که تصمیم میگیرید برنامه هفتگی را زیر سوال ببرید، خودتان را با کارهای مسخره سرگرم کنید، باید به معنای زندگی رجوع کنید.
حالا اگر هر روز برای اثبات تواناییهایتان به خودتان یا دیگران تلاش کنید، نیمی از مسیر را رفتهاید. اما اگر صرفاً از روی دلخوشی و سرحالی شروع به کاری کردهاید، احتمال برگشتن از هدف زیاد است. پس قبل از هر چیزی، انگیزه و معنای زندگی خودتان را پیدا کنید.
کتاب اثر مرکب در کنار خرده عادتها
حالا وقتش است که عادتسازی کنید. این عادتها باید در راستای رسیدن به معنای زندگی و هویت نهایی شما باشد. یعنی تلاش شما برای رسیدن به معنایی در زندگی باشد که از شما هویتی تازه میسازد. این هویت تازه میتواند نویسنده، کارگردان، بازیگر، هنرمند، مهندس، دکتر، یا هر شغل و هویت دیگری باشد. اما در نهایت باید روی خودتان متمرکز باشید تا به نتیجه دلخواه برسید.
در بخش تکانه، متوجه میشوید که چهطور با یک اثر کوچک، زندگی خودتان را دگرگون میکنید. باید به خودتان تکانی بدهید، اما نباید در حد زلزله باشد. پس همین الان فکری به حال این تکانه بکنید. معنای زندگی بعد از این تکانهها و گامهای عملی شروع میشود.
مصطفی مردانی
اینستاگرام | تلگرام | توییتر | لینکدین |
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.