یادداشتی بر «نقد و تفسیر آثار جلال آلاحمد »، نوشته محمدرضا قربانی
در بین تمام نقدها و یادداشتهایی که روی آثار جلال آلاحمد نوشته شده است، نقدی که مبتنی بر شخصیت و جامعه ای که جلال در آن زندگی می کرده است، کمتر دیده میشود. این نکته بسیار ریز در نقدها، به این دلیل است که نقد سنتی یا همان نقد دانشگاهی، مبتنی بر خود اثر هستند و نویسنده ای که آن را به تحریر در آورده است را فراموش کرده اند. یک هنرمند، با توجه به مقتضیات زمانه و جامعه ای که در آن زندگی می کند، اثر خود را خلق و ارائه می دهد و نمیتواند اثرش را جدا از احساسات و نگرشی که به جامعهی زمان خود داشته است، تفسیر کرد.
راهنمایی کلیدی برای نوشتن در روزهای سخت و بحرانی
خرید دوره تسلط بر ذهن برای نوشتن در بحران
در این روش، بررسی وضعیت روانی و احساسی نویسنده ملاک نیست. کما این که نویسندگان زیادی هستند که از نظر روانی، در وضعیت مناسبی نداشته اند و یا حتی دست به خودکشی زدهاند، اما اثار منسجم و ساختارمندی را خلق کردهاند و تاثیرات شگفتی در هنر بعد از خود گذاشته اند. از جمله صادق هدایت، رون گاری، ارنست همینگوی و… که بدون شک روان رنجور آنها، به انسجام داستانهایشان لطمه ای نزده است.
محمدرضا قربانی نیز برای نگاهی جدید و نو به آثار جلال، تصمیم گرفته است، از منظر جامعه ای که جلال در آن زندگی میکرده و دیدگاهی که به آن داشته، نگاهی تازه به آثار جلال انداخته است.
خلاصه ای از داستان، سبک و نگاه نویسنده
ده مجموعه از داستانهای جلال آلاحمد، به شیوه ای متفاوت در این کتاب نقد شده است. ابتدا خلاصه ای از داستان، به شیوه ای که فقط حوادث داستان را به ترتیبی که در داستان آمده، شرح می دهد. این خلاصه، صرفاً نگاهی به کلیت داستان است تا نویسنده بتواند نقدی که دارد را از دیدگاهی که جلال به جامعه ای که در آن زندگی می کرده است بیان کند.
بعد از خلاصه داستانها، تجزیه و تحلیل آن، که بخش عمده کتاب است بیان می شود. منتقد کوشیده است که در تمام تجزیه و تحلیلها، از داستانهای معروف در سبکهای مشابه داستان مثالهایی بیاورد. به عنوان مثال برای داستان «شمع قدی» از مجموعه «دید و بازدید»، به عنصر فضا پردازی در داستان اشاره می کند و برای توضیح بهتر آن از آلبر کامو و داستان بیگانه اش مثالهایی می آورد. و برای داستان «معرکه» از همین مجموعه نیز اشاره ای به سبک «صادق چوبک» و داستان «چراغ آخر» او میاندازد.
حوادث اجتماعی، محور اصلی داستانهای جلال
نکتهای که محمدرضا قربانی را مجاب کرده است که به داستانهای جلال نگاهی تازه بیاندازد، همین نکته است که جلال، به اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی ایران، نگاهی عمیقتر داشته و تاثیر بیشتری گرفته است. کما این که جلال در بیشتر داستانهایش، نگاه گزارش گونهای از حوادث اجتماعی را داشته است. به عنوان مثال در مجموعه داستان «دید و بازدید» بیشتر به آداب و رسوم مردم ایران آن زمان پرداخته است. در مجموعه «از رنجی که میبریم» تحت تاثیر عضویتش در حزب توده و مشکلات سیاسی آن زمان بوده است.
از این دیدگاه، داستانهایی از جلال را می توانیم پیدا کنیم که او تحت تاثیر حوادث اجتماعی آنها را به نگارش درآورده است و ممکن است انسجام داستانی مناسبی نداشته باشند. کما این که داستانهای زیادی از جلال میبینیم که با وجود ساختاری محکم و به هم پیوسته، با نگاه به حوادث و رسم و رسوم مردم آن زمان نوشته شده است، اما گزارش گونه بودن آنها از احساسات لطیف و حساس او سرچشمه میگیرد. مخصوصاً در داستانهای روانشناسانه جلال که در مجموعه «سهتار» بیشتر از او می بینیم، بدون نگاه به جامعه آن زمان، نمیتوان تحلیل درستی از آنها ارائه داد. کما این که نقد روان شناسانه این داستانها با نگاهی به نظریههای فروید، سادهتر به نظر میرسد. علاقه جلال به نوشتن داستانهایی با مضامین سیاسی و اجتماعی در پنج مجموعه اول او کاملاً به چشم میآید.
محمدرضا قربانی، با نگاهی به سبک و تم داستانهای جلال، بارها قدرت نویسندگی و سبک داستانهای جلال را ستایش میکند. اما به این نکته هم توجه دارد که جلال، نویسنده ای از جامعه آن زمان بوده است، با درکی عمیقتر، اما حساستر و بعضی وقتها نیز رنجیدهتر.
کتاب «نقد و تفسیر آثار جلال آل احمد»، در سال 1393 توسط نشر پاژنگ منتشر شده است. این کتاب در 512 صفحه و یازده فصل منتتشر شده است که هر فصل به یکی از مجموعه داستان ها و نقد و تحلیل آن پرداخته است.
مصطفی مردانی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.