منتقد درونی چیست؟ و چه طور باید با آن برخورد کنیم؟
تا زمانی که معنای دقیق منتقد درونی را درک نکرده باشیم، آموزش نویسندگی و داستان نویسی و تمام کارهایی که برای خاموش کردن یا ساکت کردن صدای ذهنی میکنیم، معمولاً به جایی نمیرسد. مثلاً هر بار تلاش میکنیم به شیوه کتاب «بی حد و مرز» آن را با قیافه دلقک طورش ببینیم. بعضی وقتها این تکنیک جواب میدهد و زمانهای زیادی هم جوابی از این کار نمیگیریم. انگار که همه چیز قفل شده و راهی برای حل کردن مشکلات و جدا شدن از باتلاقی که درون آن افتادهایم، نداریم.
خبر خوب این که ساکت کردن این صدای درونی خیلی کار سادهای است. اما خبر بد این که در حالت حفظ بقا، معمولاً تمام تلاشهایمان برای خاموش کردنش، با مشکل روبرو میشود. اگر شما هم مدام در جنگ با منتقد درونی به مشکل بر میخورید، حتماً دارید با شیوه اشتباه با آن برخورد میکنید.
بلند شدن صدای منتقد درونی
اولین باری که تلاش کنیم از مسیر عادی زندگی مان خارج شویم، صدای منتقد درون روشن میشود. وقتی در کلاس آموزشی جدیدی مثل کلاس نویسندگی پایه شرکت میکنیم، خیلی زود فعال میشود. تا قبل از این کلاس، اگر خیلی راحت و ساده مینوشتیم، حالا انگار هر لحظه صدای منتقد درونی را میشنویم و هر کاری میکنیم، ساکت نمیشود. مخصوصاً وقتی که اولین کلمهها را روی کاغذ ریختیم، با هر کلمهای که مینویسیم، صدایش بلندتر هم میشود. کار به جایی میرسد که دلمان میخواهد سرمان را به دیوار بکوبیم، شاید که ساکت شود.
چرا وقتی که عجله داریم، کارها عقب افتادهاند، مسائل جلو نمیروند و کارها پیش نمیروند، صدایش بلندتر هم میشود؟ چرا وقتی تازه یک کار جدید را شروع میکنیم، سر و کلهاش پیدا میشود؟ تا چه زمانی قرار است بلند بلند با ذهن ما صحبت کند که «نمی شود»، «آرام بگیر»، «ساکت شو؟» و… حتی وقتی ساکت میشویم، باز هم سر و صدا میکند.
صدای منتقد درونی چه میگوید؟
بیشترین کلماتی از دهان منتقد درونی بیرون میآید، در مورد شخصیت ما گفته میشود. تمام تلاشش را میکند ما را در وضعیت فعلی نگه دارد. هر وقت که تلاش جدیدی شروع میکنیم، با سرعت خودش را میرساند و اجازه نمیدهد از وضعیت فعلی بیرون بیاییم. درست مثل این که پرستاری از بیمار محافظت کند و اجازه ندهد که کاری بیشتر از حد توانش انجام بدهد.
اگر منتقد درونی خوبی باشد، به فکر سلامتی ماست و با کلماتی مثل «این کار برایت خوب نیست»، «هنوز خیلی خوب نیستی»، «هنوز باید بیشتر یاد بگیری»، «هنوز کامل یاد نگرفتی» و جملات آرام کننده شروع میکند. یعنی تا زمانی که شما هنوز مهارت کافی به دست نیاوردهاید، شما را به یادگیری بیشتر ارجاع میدهد.
جنگیدن منتقد درونی
وقتی به حرفهای منتقد درونی توجه نمیکنید و به کار خود ادامه میدهید، معمولاً مثل یک بیمار با شما برخورد میکند. در ابتدا ممکن است اجازه بدهد شما به کار ادامه بدهید، اما مثل زمانی که هنوز بیمار هستید، انرژی شما را تخلیه میکند. این اتفاق در هنگام سرماخوردگی، کرونا و بیماریهای دیگر میافتد که شما ناگهان احساس خستگی میکنید.
در اولین قدم، با صدای ذهنی و درونی، شما را رام میکند. اما وقتی به کار خود ادامه دادید، دردهای جسمی و فیزیکی، خالی شدن انرژی و از دست دادن توان کار به سمت شما هجوم میاورد. هر چه قدر که بخواهید با منتقد درونی بجنگید، قدرت او بیشتر است. ذهن و بدن در مقابل این جنگجویان کارکشته آنقدر بیدفاع و ساکت هستند که انگار جاده آسفالت از روی خانه مورچه رد شده باشد. حتی صدای فریاد و ناراحتی مورچهها را از زیر خاک نمیشنوند. پس راه حل این نیست که با آن بجنگیم یا به مبارزه دعوتشان کنیم.
خاطره از جنگیدن با منتقد درونی
معمولاً با دوستانم دور همدیگر جمع میشویم و فوتسال بازی میکنیم. در زمین را هم برای دوستان و همکاران باز نگه میداریم. یکی از این روزها، فرد چاقی همراه با ما به فوتبال آمد و بد هم بازی نمیکرد. انگار که در جوانی، فوتبالیست خوبی بوده و حالا وزنش اجازه نمیداد خیلی خوب بدود و بازی کند. به یاد جوانی، شروع به دویدن و دریبل کردن و پاس دادن کرد.
تا نیمههای بازی، روی پاسها و دریبلهایش حساب میکردیم که ناگهان، پخش زمین شد. یکی از حرکتهایی که انجام داد، باعث شد تاندون پایش کشیده شود. آن قدر سنگین بود که دیگر حتی نمیتوانست روی پای خودش بایستد. صدای ذهنی درونی به محض اینکه احساس نگرانی کرده بود، پایش را نشانه گرفته بود. این کار به قدری ساده اتفاق افتاد که تا چند ساعت همگی به آن فکر میکردیم.
منتقد درونی، با کسی شوخی ندارد. اگر احساس کند که در حال حاضر شرایط خوبی برای ادامه کار ندارید، از طریق فیزیک جلوی شما را میگیرد. هر لحظه که احساس کند مقاومتش را شکستید، شمشیر میکشد و زخم میزند.
راه حل گذشتن از منتقد درونی
وقتی به رفتارهای انتقادگر درونی دقت میکنیم، متوجه میشویم که در حقیقت نگهبان ما در برابر خطرات زندگی است. اما از آن جا که ذهن، خیلی قدرت تشخیص بین رفتارهای بی خطر و خطرناک را ندارد، خیلی سریع و بی دلیل واکنش نشان میدهد. البته که همگی نگران وضعیت جسمی آن دوست چاق خودمان بودیم، اما به نظرمان نمیآمد که خطری تهدیدش بکند، اما واقعاً برایش خطرناک بود.
گذشتن از منتقد درونی، بدون این که دلایل تهدیدش را بدانیم، عملاً غیر ممکن است. حتی ممکن است برای چند ساعتی کار را ادامه بدهیم و ناگهان، بدن واکنش نشان بدهد و بخواهد که جلوی ما را بگیرد. پس تا جایی که میتوانیم، باید در سکوت و با سرعت پایین، کار را ادامه بدهیم. برای این کار، نیاز به نظم روزانه و عادت سازی داریم که تمام این روشها را در دوره «ساکت کردن منتقد درونی» برای شما باز کردهام. این دوره تا اول اردیبهشت 1402 در حالت پیشخرید است و قیمت آن بعد از این تاریخ، واقعی خواهد شد.
در دوره منتقد درونی چه میگویم؟
در این دوره، قرار است منتقد درونی را بشناسیم و بدانیم که چهطور کار میکند. بعد راههایی پیدا کنیم که جلوی روشن شدن آن را بگیریم تا بتوانیم به کارمان ادامه بدهیم. تمرینهایی انجام بدهیم که به مرور، نیازی به ساکت کردنش نداشته باشیم و آن را تبدیل به مربی درونی یا تحسین کننده درونی بکنیم.
همین الان در این دوره ثبت نام کنید و منتقد درونی را به مربی درونی تبدیل کنید.
خرید دوره ساکت کردن منتقد درونی
مصطفی مردانی
اینستاگرام | تلگرام | توییتر | لینکدین |
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.