پایان فیلم درباره الی چه میشود؟ آخرش الی زنده است یا مرده؟
برای این که در مورد پایان فیلم درباره الی صحبت کنیم، باید بدانیم پایان داستان کجا باید باشد. تمام کردن فیلم یا داستان، یکی از بخشهای سخت نوشتن است. این که بدانیم کجا میخواهیم نقطه آخر قصه را بگذاریم، سوال بزرگی است. اما کارگردانی مثل اصغر فرهادی، خیلی تمایلی ندارد، آخر قصه را با یک نقطه تمام کند. او همیشه پایان فیلمهایش را باز میگذارد. از رقص در غبار که اولین فیلمش هست، تا همین «همه میدانیم»، همه فیلمهایش پایانی بدون نقطه دارند. بحث اصلی ما البته، در مورد «درباره الی» است.
یک پیشنهاد ویژه برای یادگیری مهارت ارتباطی در کنار نویسندگی:
فیلمی که به نظر خیلی طرفداران این کارگردان، بهترین فیلم او هم هست. دوست داریم بدانیم که بالاخره الی زنده است یا مرده؟ البته بهتر است که الی زنده باشد، چون حالمان با فیلم بهتر است. و اگر داریم این مقاله را میخوانیم، دنبال یک حال خوب میگردیم. اما در این یادداشت کوتاه، میخواهم واقع بینانه و با نشانهها، در مورد زنده یا مرده بودن الی صحبت کنیم.
بالاخره الی زنده است یا مرده
این که الی زنده باشد یا نه، تغییری در ماهیت اتفاقات ایجاد نمیکند. شاید اصلی ترین دلیلی که باعث شد اصغر فرهادی فکری به حال این پایان نکند، همین باشد. اگر الی زنده باشد، باز هم سپیده در انتهای داستان، باید به این سوال نامزد الی جواب بدهد که آیا الی گفته بود نامزد دارد یا نه؟ حتی اگر زنده باشد، باز هم تمام دریا را میگردند، قایقها را دنبال میکنند و…
اما این، همه داستان نیست! ما میخواهیم دنبال نشانههایی بگردیم که چرا الی زنده است. و در مقابل، نشانههای پیدا کنیم که الی مرده است. مخاطب امیدوار است از کنار هم قرار دادن اینها به یک جمع بندی مطمئنتر برسد. وگرنه اطمینان کامل در مورد زنده یا مرده بودن الی نیست!
چرا الی زنده است؟
بحث را با زنده بودن الی شروع میکنیم. چرا الی زنده است؟ نامزد الی که نقش آن را در فیلم، صابر ابر بازی میکند، ذکر «امن یجیب مضطر اذا دعاه» را زیر لب زمزمه میکند. ذکری که برای بهبود حال یک بیمار خوانده میشود. از طرفی وقتی نامزد الی بالای سر جنازه میرود، انگار که دلش از همه این ماجراها پر است. انگار که خودش هم ناراحت است؛ از این که الی نگفته نامزد دارد. پس توطئه انتقام، نقشه خوبی است. خانواده تصمیم گرفتند بعد از دیدار با سپیده در آشپزخانه، نقشه را اجر کنند و وقتی بالای سر جنازه میرود، با یک گریه نمایشی که انگار بیشتر از ناراحتی خیانت است تا مرگ، خودش را آرام میکند. بعد هم دادن خبر مرگ را به گردن مسافران الی گذاشت و برگشت.
از دیدگاه سپیده هم، میتوانیم به زنده بودن الی برسیم. آنها همه دریا را زیر و رو میکنند. و الی پیدا نمیشود. جسدی هم به لب ساحل نمیآید. یا لااقل جسدی که پیدا شده، به سمت ویلای کرایهای آنها نیامده است. پس امیدوارند که الی نباشد. کسی هم بالای سر جسد نمیرود، جز نامزد الی. زاویه نگاه بیننده در یک سوم پایانی، نامزد الی است. ما از دیدگاه او میبینیم که الی مرده یا زنده است. اما سپیده و پیمان و بقیه، کار را سپردهاند به نامزد الی. تا خیالشان را بابت مردن الی و عواقبش، راحت کنند.
مردن در پایان فیلم درباره الی
اگر از زاویه دید نامزد الی، داستان را واکاوی کنیم، احتمالاً الی زنده است. و احتمالاً وسایلش را به دستش خواهد رساند. و البته دعواهای بعد از آن، که فعلاً چیزی از آنها نمیدانیم. اما نامزد الی، وقتی بالای سر جنازه میرود، حالت عاشق شکست خورده را ندارد. اگر الی مرده باشد، پس با توجه به هیجانی که در دل این جوان بوده، حتی از مرگش هم عمیقاً ناراحت میشود. آن قدر ناراحت که حتی پاهایش توان ایستادن نداشته باشند.
اما او یک جمله میگوید:«خودشه!» کمی گریه میکند و تمام! حتی اگر فرض کنیم از دست الی بسیار ناراحت است، باز هم دلیل نمیشود که بر مرگ معشوق، گریه نکند، زار نزند، خودش را هلاک نکند. پس این فرضیه که توطئهای چیده تا خانواده سپیده را ناراحت کند، بالا میرود. او میگوید الی مرده، تا دست این خانواده را از زندگیش پاک کند. فرضیهای که امیدوار است به حقیقت برسد.
چرا الی مرده است؟
نازی (رعنا آزادی ور)، خواب دیده که یکی از دندانهایش افتاده است. این را توی پانتومیم هم اجرا میکند. و بعد خیلی واضح در مورد خوابش، با منوچهر (احمد مهران فر) صحبت میکند. تعبیر خواب افتادن دندان، مرگ است. مرگ یکی از نزدیکان. اما چه زمانی؟ کسی نمیداند.
از زاویه نگاه سپیده و دوستانش، الی مرده است. آنها وسایل الی را دارند. وسایلی که الی بدون آنها نمیتواند جایی برود. پس احتمالاً جای دوری نرفته که در یک شبانه روز، نتواند برگردد. او با مادرش صحبت کرد و گفت که اگر کسی زنگ زد، چه جملههایی بگوید:«مادر اصلاً نمیخواد بگی من اومدم شمال. بگو رفته بیرون، هر وقت اومد زنگ میزنه. یه چیزی بگو دیگه.»
پس فکر همه جای کار را کرده است. «یه چیزی بگو دیگه»، یعنی نامزدم را دست به سر کن. یعنی اجازه نده که دنبالم بیاید. این حرفها از روی دلخوری است، یا پنهان کاری زنانه یا حفظ حرمت نامزد؟ چیزی دستگیرمان نمیشود. اما نامزد با خبر میشود و دنبال الی میآید.
مردن الی چه منفعتی دارد؟
برای سپیده و پیمان و احمد، بهتر است که الی مرده باشد. آنها حداقل یک پایان تلخ دارند، نه یک تلخی بی پایان. آنها از فرسایش مردن یا زنده بودن الی، رها شدهاند. نامزد الی هم خیالش از بابت خیانت نامزد سابق راحت میشود. دیگر جایی برای انتقام نیست و فقط میتواند به این امید که الی جانش زنده باشد، زندگی کند.
مردن الی، سود زیادی برای هر دو طرف دارد. پس همه از مرگش خوشحال میشوند. دختری که بی خداحافظی رفته، گم شده و شاید مرده باشد. امیدواریم مرده باشد تا از این ماجرا بگذریم.
تصمیم برای پایان فیلم درباره الی
در پایان فیلم درباره الی ما هم مثل شخصیتهای داستان، میتوانیم با توجه به حسی که داریم، یکی از راهها را انتخاب کنیم. مردن الی، همه چیز را برای ما ساده میکند. مرده است دیگر، حقش بود! کسی که خیانت میکند، همان بهتر که در دریا غرق شود.
اما اگر جزو کسانی باشیم که دلمان میخواهد الی زنده باشد و گناه کمتری دامنمان را بگیرد، مردن الی را باور نمیکنیم. ما دوست داریم الی زنده باشد که این سفر، به کسی زهرمار نشود. که باز هم بتوانیم برویم سفر.
این که دلمان بخواهد خودمان را گناهکار بدانیم یا دیگران، در تصمیم نهایی اثر دارد. من به شخصه دوست دارم الی زنده باشد. چون از این که گناهکار به نظر بیایم، ناراحت میشوم. اما اگر به این باور برسیم که الی، تاوان کار خودش را میدهد و بقیه در این میانه، قربانی تصمیم الی شده اند، با خیال راحت مرگش را باور میکنیم. حالا الی زنده است یا مرده؟ تصمیم با خودتان.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
10 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.